هدف از این تحقیق بررسی کم توانی افراد و سیر تحولی آن در طول تاریخ با فرمت docx در قالب 37 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد
فهرست مطالب
2-2- سیر تحول ناتوانی در طول تاریخ
2-2-1- روند تاریخی شرایط افراد دارای کم توانی
2-2-1-1- آغاز تحول در وضعیت زندگی افراد دارای کم توانی
2-3- آمار افراد دارای کم توانی در جهان
2-4- آمار افراد دارای کم توانی درایران
2-5- حقوق بشروکیفیت زندگی
2-6- ارتباط بین فقرو ناتوانی
2-7- وضعیت زنان دارای کم توانی
2-7-1- عرصه شغل و درآمد
2-7-2- عرصه زندگی خانوادگی و مسائل عاطفی وجنسی
2-7-3- عرصه کسب آموزش
2-7-4- عرصه دسترسی به تسهیلات ومنابع عمومی در جامعه
2-7-5- عرصه دسترسی به خدمات پزشکی و درمانی
2-7-6- عرصه ارتباطات اجتماعی ومشارکت
2-7-7- عرصه مسکن
منابع
در طول تاریخ همواره افراد کم توان وجود داشته اند. کم توانی قدمتی همپای تاریخ بشر دارد. مروری بر تاریخچه کم توانی نشان میدهد که در هر دورهای از تاریخ، در هر فرهنگ و تمدنی و در همه طبقات اجتماعی، افرادی وجود داشته ا ند که از نظر فعالیتهای اجتماعی و یا کنشهای ذهنی پایینتر از حد طبیعی عمل نموده و نیازمند توجهات ویژهای بوده اند، مطالعه در زندگی افراد دارای کم توانی در سراسر ازمنه تاریخی آشکار کننده این حقیقت تلخ است که رفتار غالب جوامع با این گروه از افراد ظالمانه و بدور و از هر گونه عدالت اجتماعی و رفتارهای انسانی بوده است. در گذشتههای دور، در خانوادههای فقیر، کودکان با کار خود در خدمت اقتصاد خانواده بودند، در شرایطی که خانواده با تلاش سخت و توان فرسا برای گذران زندگی دست به گریبان بود، کودکان بیشتر بعنوان افرادی برای کمک به معیشت خانواده درنظر گرفته میشدند.
در چنین شرایطی کودکان دارای کم توانی که قادربه هیچ گونه کمکی به خانواده نبودند معمولاً بعنوان نیرویی سربار نگریسته میشدند. مردم تصور میکردند افرادی که با هنجارهای جامعه انطباق ندارند، دارای روح خبیث هستند و به همین دلیل این افراد، در معرض نابودی، فراموش شدن و طرد از جامعه قرار داشتند. یافتههای باستان شناسان بیانگر این مطلب است که رفتارهای غیر عادی و ناسازگارانه افراد، توسط کاهن ها، کشیشان و جادوگران معالجه و مداوا میشد. با تغییر شیوه زندگی مبتنی بر شکار به اقتصاد کشاورزی تحولی در زندگی افراد دارای کم توانی رخ داد. برقراری ارتباط کلامی و زندگی گروهی از همین دوره آغاز شد. با ظهور این دوران، بنظر میرسد که فرصت برای افراد دارای کم توانی، حداقل در حد زنده ماندن، افزایش یافت. مصریان باستان اولین گروههایی بودند که نسبت به افراد دارای کم توانی و زندگی آنان علاقمندی نشان دادند. در نوشتههای قدیمی مصر(پاپیروس) توصیهها و دستورالعملهای پزشکی، سحر و جادوهایی برای درمان بسیاری از بیماریها آمده است. در این اسناد تاریخی، مطالبی نیز برای درمان عقب ماندگی ذهنی صرع، نابینایی و ناشنوایی ذکر شده است.
رومیان و یونانیان معتقد بودند که یک جامعه پویا و زنده از توان بالقوه شهروندان نشات میگیرد. آنان قوانینی را تصویب نمودند که بر اساس آن، افرادی که قادر نبودند به برتری جامعه کمک کنند، در اولین فرصت حذف شوند. برای یونانیان، کودکان ثروت و دارایی کشور محسوب میشدند. در شهر اسپارت یونان باستان، طبق قانون، نوزادان تازه متولد شده را نزد سالمندان میبردند تا مشخص کنند که آیا شهروند مناسبی خواهند شد یا خیر. کودکانی که از لحاظ جسمانی قادر به رشد و مستعد سلحشور و جنگجو شدن بودند بصورت رسمی توسط دولت پذیرفته میشدند، اما تا سن هفت سالگی نزد مادر باقی میماندند. نوزادانی که دارای مشکلات بینایی و یا سایر کم توانیها و نقصها بودند در کوهستانها رها و یا به امواج رودخانهها سپرده میشدند. (میرخانی، 1378: 4-1)ارسطو در کتاب سیاست ذکر میکند: « باید قانونی باشد که هیچ فرد ناقصی حق ادامه حیات نداشته باشد » توجه به زندگی افراد دارای کم توانی در طول تاریخ از جنبههای پزشکی آغاز شد و مساله درمان، در مرحله اول اهمیت قرار داشت. بررسیهای پزشکی مقدم بر آموزش استثنایی بود و هیچگونه امکانات آموزشی برای افراد دارای کم توانی، تا نیمه قرن هیجدهم، وجود نداشت.